×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : جمعه, ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Friday, 3 May , 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 3 خبر
از صف گوشت تا صف خودرو؛ چرا مردم چنین می‌کنند؟

پایگاه خبری تحلیلی برازجان سلام :  صف های طولانی مردم فقط حاصل فقر است و ترس از بدتر شدن شرایط بد کشور و قاعدتا هیچ کس حق ندارد مردم را سرزنش کند که چرا چنین می کنند؟

مصطفی ارجمند

زمانی گمان می کردم فاجعه اقتصادی و سیاسی سال ۸۹ تا ۹۲ در زمان دولت احمدی نژاد، به ناتوانی این فرد و حلقه یارانش در فهم اقتصاد و سیاست باز می گردد. هر چند هنوز هم باورم این است که بخشی از این نگاه به واقعیت نزدیک بود و احمدی نژاد و یارانش از ساز و کارهای اقتصادی کلان دنیا چندان سر رشته ای نداشتند یا اگر داشتند توان اجرایش را نداشتند یا روش دیگری را می پسندیدند اما همه آن مصایب اقتصادی و نایاب شدن دارو و کالاهای اساسی و جان دادن بیماران در اتاق عمل به علت تزریق داروی بیهوشی چینی و افزایش سه برابری نرخ دلار و کالاهای اساسی، مربوط به شیوه مدیریت تیم اقتصادی احمدی نژاد نبود!

احمدی نژاد البته داشت محصول رفتارهای سرتا پا غلط در سیاست خارجی را درو می کرد! رفتاری که باعث شد از همان ابتدای ۸۴، فضای مناسب برای مخالفان نظام ایجاد شود و به بهانه سخنان غیر اصولی و غیر عقلانی و فاقد محتوای دیپلماتیک احمدی نژاد و تیم اش، فشارها بر ایران را افزایش یابد و در مقابل تنها واکنش رئیس جمهور وقت ایران این بود: “قطعنامه ها کاغذ پاره است! آنقدر قطعنامه دهید تا قطعنامه دان تان پاره شود!”

بخش بزرگی از آنچه در آن سال ها رخ داد نتیجه فشارهای بیرونی به اقتصاد ایران و ناتوانی اقتصاد ایران در مقابل این فشارها بود که البته سیاسیون افراط گرا در دوران تمام دولت ها، با حاشیه امنی که دارند نقش اصلی را در این فشارها و بحران ها برعهده دارند و البته همچنان به این روند ادامه می دهند!

آنچه طی چهار سال اول دولت روحانی، کشور را به ثبات رساند و اندکی از تورم وحشتناک سال ۹۱ کاست صرفا تدابیر اقتصادی دولت یا ارتقای قدرت اقتصادی ایران نبود. حقیقت محض این است که تنها یک عامل اصلی باعث شد شرایط کشور بهتر شود و مردم نفس بکشند، آن هم امید به بهبود شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور پس از بر سر کار آمدن دولتی بود که شعرهایش را مردم می پسندیدند. شعارهایی چون بهبود فضای سیاسی و اقتصادی جامعه، کاهش تنش با غرب، حل بحران هسته ای، رفع تحریم ها و ایجاد فضای باز سیاسی که بوی بهبود می داد.

شاید علت اینکه دور اول روسای جمهور به ظاهر بهتر است همان بذر امیدی است که با حضور یک نگاه ظاهرا جدید در کشور ایجاد می شود و در چهار سال دوم با ناکامی دولت ها در تحقق وعده ها و البته فشارهای بیرونی، شرایط بد دوباره تکرار می شود و مجددا با حضور رئیس جمهوری دیگر، همین روند تکرار می شود.

در دولت اول روحانی، مردم کم کم به این باور رسیده بودند که دولت روحانی و نظام برای برون رفت از بحران کشور، برنامه منظم و دقیقی دارند و قرار است از فردا شرایط گل و بلبل شود. فقط همین امید ساده و از سویی تلاش برخی دلسوزان در دولت برای رفع بحران های خودساخته با دنیا و در نهایت رسیدن به توافقی به نام برجام که حتی قبل از عقد توافق، اثرات مثبت خود را بر روح و روان مردم گذاشت، امید را به کشور تزریق کرد و التهابات را در همه بخش ها کاهش داد.

اما این کورسوی امید هم با خروج آمریکا از برجام، ناتوانی اقتصاد ایران در مقابله با تحریم ها و بار روانی و اقتصادی گسترده ای که به همراه داشت به خاموشی گرایید و مجددا شرایط اقتصادی ایران پس از چند سال ثبات نسبی به قبل از دولت اول روحانی بازگردد.

این تکرار تاریخ، مردم را به این باور رسانده که شاید هرگز روی آرامش را نبینند و باید برای زنده ماندن، تقلا کنند!

تصور کنید مردم در کشوری زندگی می کنند که چشم انداز چندان روشنی برای آینده آن متصور نیستند و همین هم سبب می شود بخشی از مسئولان برخلاف آنچه در تریبون ها می گویند و شرایط را امید بخش توصیف می کنند با عمق وجود، باوری به بهبود شرایط نداشته باشند و با هر روشی که می توانند به فکر فردایی بهتر برای خود و فرزندان شان باشند و از این فرصت چند روزه برای حفظ قدرت و ثروت بهره گیرند حتی اگر شده فرزندان شان را به کشوری بفرستند که شعار مرگ بر آن را سر می دهند.

مردم هم که دیگر امید چندانی به بهبود شرایط ندارند تمام توان خود را به کار می بندند که فقط زنده بمانند. نگرانی از فردای بدتر هم باعث می شود بخش زیادی از جامعه، همواره برای رسیدن به حداقل ها، در صف باشند؛ خواه صف گوشت باشد، خواه صف مرغ، خواه خودرو و خواه هر چیز دیگر…

صف های طولانی مردم فقط حاصل فقر است و ترس از بدتر شدن شرایط بد کشور! و قاعدتا هیچ کس حق ندارد مردم را سرزنش کند که چرا چنین می کنند؟

در شرایطی که کشور دچار ناامنی حاد سیاسی و اقتصادی است هر کس تلاش می کند کلاهش را بگیرد تا باد نبرد و نتیجه این ناامنی می شود: رانت خواری، اختلاس، دزدی، ظلم به یکدیگر و… به معنی ساده تر: ناامنی اقتصادی به فساد سازمان یافته و گسترده در جامعه منجر می شود.

واقعیت آن است که هر چقدر هم شعاری و گفتاردرمانانه شرایط تلخ کشور را تعریف کنیم آنچه در عمل رخ می دهد و مردم با آن دست به گریبانند حقیقت محض است و هر در باغی که مسئولان نشان می دهند سرابی بیش نیست!

سالهاست که شرایط کشور به دلیل اتخاذ برخی رویکردها و سیاست های خارجی و داخلی در وضعیت بیم و امید است و اگر به صورت ریشه ای و اصولی این سیاست ها اصلاح نشود، نه روحانی، نه احمدی نژاد، نه خاتمی، نه میرحسین، نه رئیسی، نه قالیباف، نه محسن رضایی و… نخواهد توانست شرایط کشور را بهبود بخشد . خلیج فارس

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.